سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در گذشته مرا برادرى بود که در راه خدا برادریم مىنمود . خردى دنیا در دیدهاش وى را در چشم من بزرگ مىداشت ، و شکم بر او سلطهاى نداشت ، پس آنچه نمىیافت آرزو نمىکرد و آنچه را مىیافت فراوان به کار نمىبرد . بیشتر روزهایش را خاموش مىماند ، و اگر سخن مىگفت گویندگان را از سخن مىماند و تشنگى پرسندگان را فرو مىنشاند . افتاده بود و در دیدهها ناتوان ، و به هنگام کار چون شیر بیشه و مار بیابان . تا نزد قاضى نمىرفت حجّت نمىآورد و کسى را که عذرى داشت . سرزنش نمىنمود ، تا عذرش را مىشنود . از درد شکوه نمىنمود مگر آنگاه که بهبود یافته بود . آنچه را مىکرد مىگفت و بدانچه نمىکرد دهان نمىگشود . اگر با او جدال مىکردند خاموشى مىگزید و اگر در گفتار بر او پیروز مىشدند ، در خاموشى مغلوب نمىگردید . بر آنچه مىشنود حریصتر بود تا آنچه گوید ، و گاهى که او را دو کار پیش مىآمد مىنگریست که کدام به خواهش نفس نزدیکتر است تا راه مخالف آن را پوید بر شما باد چنین خصلتها را یافتن و در به دست آوردنش بر یکدیگر پیشى گرفتن . و اگر نتوانستید ، بدانید که اندک را به دست آوردن بهتر تا همه را واگذاردن . [نهج البلاغه]
به تو می اندیشم
خسته دل
نویسنده :
................................
:: 86/5/25:: 4:45 عصر
نظرات شما ()
---------------------------------------------------
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
خدا نگهدار
[عناوین آرشیوشده]
---------------------------------------------------
RSS
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 59003
بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
اوقات شرعی
.............
بایگانی
.............
بهار 1387
پاییز 1386
تابستان 1386
بهار 1386
پاییز 1385
تابستان 1385
..........
حضور و غیاب
..........
یــ
ــاهـو
...........
درباره خودم
..........
................................
..........
لوگوی خودم
........
.......
لوگوی دوستان
........
.............
اشتراک
.............
............
طراح قالب
...........